
«یک عمر کار»، جستار بلند ریچل کاسک، روایتی از مادرانگی است . او، مادر چهار فرزند، بدون رمانتیکسازی، از خستگیهای جسمی و روانی، بیخوابیهای طولانی، گریههای بیپایان و حس گناه مداوم میگوید. کاسک مادرانگی را یک شغل تماموقت و بدون حقوق میداند:
«مادری کار است، کاری که هیچ مرخصی ندارد… اما گاهی یک لبخند یا آغوش کوچک، تمام خستگیها را جبران میکند.»
او، مادرانگی را به کارگری تشبیه میکند که رئیسش هیچگاه نمیگوید خسته نباشی؛ اما لحظههای کوچک عشق، حقوق واقعی آن هستند.
البته که من بعد از خواندن کتاب احساس کردم شاید به دلیل تفاوت ایدئولوژیک با نویسنده و با وجود سه فرزند، این همه سختی را به چشم ندیدم و با هر کدام از بچه ها لذتهایی رو تجربه کردم که شاید بدون آنها هیچ وقت تجربه نمیکردم.








