
حسین(ع) زانو زده بر خاکِ سوزان،
علیاصغر را به سینه فشرده…
خونِ گلویِ شکافتهاش،
روی دستانِ پدر میچکد…
همان دستانی که برای شکرِ نجاتِ اسماعیل در عرفات بالا رفت…
مُمسِک یَدَی اِبراهیمَ عَن ذَبحِ ابنِهِ …
خدایا،ممنون که به ابراهیم رحم کردی و نگذاشتی پسرش جلوی چشمانش ذبح شود …
دیدگاهتان را بنویسید